آوا سادات  از داداشش سید اهورا 2 دقیقه بزرگتره و آوا سادات از داداشش سید اهورا 2 دقیقه بزرگتره و ، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 16 روز سن داره

دوقلوهای افسانه ای من

درشهر عشاق با آوا و اهورا

من و دوقلوهام دیشب از سفر هشت روزه مون به شیراز برگشتیم، چند باری شده که بدون بابایی سفر رفتیم اما هربار هم مثل همین دفعه خیلی سخت بوده و من که خیلی اذیت شدم، هم دوقلوهای ناز نازیم  شیطنت هاشون در حد لالیگاست هم اینکه گاهی اوقات درخواست افراطی واسه بغل من دارن و با بگل بگل گفتنشون (بغل بغل ) و به بغلم اومدنشون دیگه رمقی واسم نمی مونه تازه تصور کنین که دو تا نی نی سه ساله یه مدتی هر چند کوتاه توی بغل شما حمل بشن وای که خیلی سخته غر زدن کافیه  در کل سفر خوبی بود و خیلی وقتها هم خوش گذشت مهمتر از همه اینکه تونستیم چند تا از جاذبه ها شیراز مثل دروازه قرآن ، آرامگاه سعدی ، حافظیه ، باغ ارم و بازار وکیل رو با دوقلوه...
11 آذر 1392

اولین بار

فرزندان دلبندم روزهای مان با سرعت باد می گذرند ... می دوند و می روند و گره می زنند ما را به فرداهای نیآمده... وقتی به پشت سر چشم میدوزم و این سرعت سرگیجه آور در جهش به فردا را به یاد می آورم ، دلم میگیرد ......... راستش را بخواهید دلتنگ میشوم به خاطر این روزهای شیرین و شیرین تری که از شما گذشت ومیگذرد که سالها چشم به راه آمدنشان بودم و حالا با چشم برهم زدنی رقص کنان میگذرند، دوست دارم با سکون این  روزها از این همه زیبایی و معصومیت لذت ببرم ! در آینه شفاف چشمهایتان عشق را بنگرم و از چشمه جوشان و زلال عشق نابتان سیراب شوم ! حتی ثانیه های تمام لحظاتی که مرا محکم در آغوش کوچکت...
2 آذر 1392

یا من اسمه دواء و ذکره شفا

این آقای خوش تیپ اسمش ایلیا ست ایلیا جون خواهرزاده و داماد فعلی منه و قبلا به حضورتون معرفی شده .... او الان ۵ سال و ۸ ماه و چهار روزشه و پیش دبستانیه متاسفانه در زمانی که دو سال و یازده ماهش بود بعد از اینکه دوبار پاش شکست و بعد از کلی مراجعه پدر و مادرش به  متخصصین مختلف ارتوپد معلوم شد که یه " کیست "  داخل استخوان ران پای چپش داره که این کیست باعث خوردگی استخوان رانش میشه و هیچ راهی برای درمان قطعیش نیست و تازمان بلوغش هر سه ماه باید به بیمارستان لقمان بره تا از استخوانش عکسبرداری کنن و پزشک مخصوصش تشخیص بده که این "کیست" در چه وضعیتی قرار داره و همینطور باید خیلی مراقب باش...
2 آذر 1392

روزی که طبع شاعری مامان گل کرد

چهار روزه که آسمون یه ریز می باره و آسمون اینجا حسابی تند میباره !  اما بعد از بارون خیلی زیبا میشه و به نظرم نیمه دوم آبان به بعد هوای اینجا بهشتی میشه ..... اما متاسفانه آوا جون از بارون می ترسه و امروز که از خواب بیدار شد وقتی دید بارون قطع شده با خوشحالی در حالیکه هنوز چشمهاشو می مالید گفت "مامان بالون تموم شد؟" و من هم گفتم آره تموم شد و گفت "بالون نمت خوداست" (بارون نعمت خداست) و بعد از اینکه صبحانه خوردیم رفتم تا پارچه ای رو که زیر سفره به هنگام غذا خوردن دوقلوها پهن می کنم تو باغچه خونه بتکونم تا پرنده ها هم نصیبی از سفره مون داشته باشن که به قول دوقلوها "پلنده ها گوناه دالن" ( پرنده ها گن...
1 آذر 1392

شما را دوست میدارم

شما را به جاي همه کساني که نشناخته ام دوست ميدارم   برگرفته از " پل الووار ، ترجمه احمد شاملو " شما را به جاي همه کساني که نشناخته ام دوست ميدارم شما را به خاطر عطر نان گرم براي برفي که آب مي شود دوست مي دارم شما را براي دوست داشتن دوست مي دارم به جاي همه کساني که دوست نداشته ام دوست مي دارم شما را به خاطر دوست داشتن دوست مي دارم براي اشکي که خشک شد و هيچ وقت نريخت لبخندي که محو شد و هيچ گاه نشکفت دوست مي دارم شما را به خاطر خاطره ها دوست مي دارم براي پشت کردن به آرزوهاي محال به خاطر نابودي توهم و خيال دوست مي دارم شما&n...
30 آبان 1392

دیکشنری دوقلوها

  امروز دوقلوهای گل من دو سال و یازده ماه و دو روزشون شده ! دوقلوها به اصطلاح دیر زبون باز کردن و به نظر خودم اصلی ترین عاملش هم غربته و این که ما در اینجا ارتباط و معاشرت چندانی با دیگران نداریم و امتحان کردم روزهایی رو که با خانواده ام سپری شده  بچه ها کلمات بیشتری رو یاد گرفتند و آخرین بار هم شهریور که از تهران برگشتیم تقریبا بچه ها تو صحبت کردن روون شدند به هر حال هنوز هم شیرین زبانی کودکانه شون تمام نشده چون نمی تونن خیلی از کلمات رو درست ادا کنند خوشمزه صحبت می کنند ! اما بچه ها تغییراتشون در کل سریعه و خیلی اوقات آدم یادش میره که فرزندش در یکماهه گذشته چه تغییراتی داشته چون همونطور که گفتم این تغییرا...
30 آبان 1392

یه خبر خوش

امروز پزشک معالج ایلیا بعد از یک هفته ویزیتش کرد و نظرش این بوده که اوضاع پاش   خدا رو شکر خوبه و چهارشنبه عمل میشه و پس از خارج کردن پین های قبلی باید برای مدت دو ماه گچ  گرفته بشه و بعد از اون باید بررسی کنه تا ببینه آیا شکستگی مداوا شده یا !! که اگه خدای ناکرده ترمیم نشده باشه باید عمل پیوند استخوان انجام بشه و مابقی معالجه اما در کل آقای دکتر خوش بین بودن و قدری خیال  خانواده راحت تر شده انشاالله پنجشنبه هم مرخص میشه ... ازتون میخوام ایلیا رو در یادها و مناجات این ایام دعا کنید ! ...
25 آبان 1392

بالاخره شد

خبر فوری ..... الان ساعت ۱:۴۶ بامداده و بالاخره خدا خواست و تونستم اینجا یه آلبوم از عکسهای دوقلوها بزارم و باید از سایت  www.7Learn.com   تشکر کنم که بالاخره مشکل منو حل کرد و باید بگم کار با کد آلبوم تصویرش خیلی راحته و جالبه که این سایت رو وقتی پیدا کردم که تو یه سایت دیگه دنبال راه حل بودم به هر حال خیلی خوشحالم .... دیگه باید برم بخوابم چون داره حالم بد میشه و اگر همینطور ادامه بدم آقا سید باید از خواب ناز بیدار بشه  و لیوان شربت بدست به هوشم بیاره                         &...
9 آبان 1392