رویاهای کودک من
عروس میشم رو فرشی میارم میوه میشورم گیلاس می شورم آلو میشورم زردآلو میشورم غذا میپزم آش میپزم ماکارانی میپزم ، یخپال میخوام کریستال میخوام مبل هم میخوام همه چی براتون میارم ، بر بابات، شوهرت مامانت ، پاشنه بلند میخوام ، میخوام درس بخونم مدرسه برم ، دانشگاه برم می خوام با ... ازدواج کنم ]چکمه هم میخوام
و من پرسیدم دیگه چی میخوای ؟؟؟
هیچی مامان دیگه نموند( دیگه چیزی نموند که بخوام )
- خوب کمی فکر کن
ودخترم بعد از اینکه کمی فکر کرد
اعلام کرد که دیگه بسه و دیگه چیزی نمی خوام
عزیزکم این روزها که بر من و شما میگذره روزهای زیبا و تکرار نشدنی هستند روزهای کودکانه تو و برادر عزیزت و روزهای مادرانه من ! وقتی به گذشته نه چندان دور نگاه میاندازم دلم براشون تنگ میشه و مطمئنم برای این روزها نیز دلتنگ میشوم اما به آینده امیدورتام و دلخوش که به کمک خداوند خوبی ها و با توجه جد بزرگوارتون بتونم دو دسته گل بار بیارم اما عزیزم من برایتان بهترین ها را آرزو دارم و دلم میخواد آنچه را که شایسته و بایسته شما فرشته های زمینی ست برایتان مهیا کنم !